اسلام آمده است كه همه نژادها با هماند، مثل دندههاى شانه مىمانند، هيچ كدام بر هيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينها و نه هيچ نژادى بر ديگرى و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگرى فضيلت ندارند .فضيلت با تقواست، فضيلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. (1)
ما كرارا عرض كرديم به همه برادرهاى كردمان كه آمدند اينجا، برادرهاى بلوچمان كه آمدند اينجا كه اسلام اينطور مرزهائى كه در ساير مسلكها هست، ندارد.اسلام با صراحت مىگويد كه آنى كه پيش خدا كرامت دارد.آدم متقى است، آدمى است كه روشش صحيح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه، عرب و عجم و كرد و ترك و اينها بطور على السواء به همه نظر دارد.همانطورى كه خداى تبارك و تعالى در ايجاد يك طايفه با طايفه ديگرى فرق ندارد، همه را نعمت داده است...فرق نگذاشته است بين اين ناحيه كه كرد مىنشيند، آن ناحيه كه ترك مىنشيند، آن ناحيه كه عرب است، آن ناحيه عجم است، اين حرفها در كار نيست.پيغمبر اكرم (ص) در عين حالى كه خودشان عرب بودند، از ايشان نقل مىكنند كه فرمودهاند كه فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نيست و از عجم بر عرب نيست، هيچكدام به ديگرى تفوقى ندارد، همه آنها از يك پدرند و از يك مادرند و على السواء هستند، در عين حالى كه اسلام اين معنا را مىگويد، جمهورى اسلامى هم همين معنا را مىخواهد پياده بكند، ما همين معنا در رأس برنامههايمان هست. (2)
كردستان قضيهاى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كردها باشد.كردها يا غير كردها و همه طوائفى كه در ايران زندگى مىكنند همگى در مقابل قانون عل السواء هستند، در مقابل دولت على السواء هستند.هيچ فرقى بين كرد و ترك و لر و غيره نيست.ما مىگوئيم: حكومت اسلامى حكومت اسلامى همان است كه در صدر اسلام بوده است كه همه طوائف در مقابل قانون على السواء بودند.ما الان مىخواهيم يك همچو معنائى را متحقق بكنيم كه تمام طوائف على السواء باشند. ما با كرد هيچ اختلافى نداريم، كردها هم با ما اختلافى ندارند.اينها كه قضيه كردستان را ايجاد كردند دستهاى هستند كه از خارج ارتزاق مىشوند و الهام مىگيرند كه از اين طرف يا از آن طرف، اكثرا از آمريكا، چنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيرا به دست آوردهاند (3) مويد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خرمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان آمريكا دست داشته است، اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند.ما گرفتار اجانب هستيم همانطور كه تا حالا بوديم.مسألهاى بين ما و كردها نيست كه محتاج به حل باشد.مسأله ما و كردها همان مسألهاى است كه بين ما و فارسها است.فارسها هم از ما مىخواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند و هيأتى را براى امور شهرشان تعيين كنند كه آباد بشود و برق و اسفالت و همه چيزشان درست بشود.اين همان چيزى است كه كردها، لرها و تركها هم مىخواهند.فرقى بين آنها نيست .اگر نبود كه ما براى خاطر كردها و زن و بچههاى هموطنان خودمان فكر نمىكرديم، قضيه كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلى لازم داشته باشد ـ راه حل نظامىاش درست انجام مىشد ـ بلكه اگر نظامىها هم دخالت نمىكردند، خود افراد مملكت ايران مىرفتند.مكررا از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسان ديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكن ما نمىخواهيم برادركشى بشود.ما اميدواريم با توجه به كارى كه رفتند كردستان، قضيه با حسن تفاهم حل بشود و خود جمعيت كرد اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود. (4)

قضايائى كه در ايران واقع شده است اينها ريشهاش از خارج و يك مقدارى هم از ريشههايى كه رژيم سابق دارند و طرفدارانشان است.امت اصيل، نه كرد و نه آذربايجانى با ما مواجه نيستند، البته يك تبليغاتى در كردستان همان اشخاص خارجى كردند كه خيال كردند كه يك تفرقهاى بين مثلا اكراد و غير اكراد، بين اقليتهاى اينجا و غير آن هست و اين براى اين است كه اسلام را درست نمىگذارند ما معرفى كنيم.من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطورى كه ما مىخواهيم در اينجا تحقق پيدا كند، پياده بشود.نه كرد و نه لر و نه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچ يك از اينها اصلا نمىخواهند كه خودشان عليحده باشند، عليحده بودن روى اين زمينه است كه يك دولت مركزى بخواهد بر آنها يك تحميلاتى بكند.مثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مىشود رژيم، دولت و امثال اينها، مردم توى ذهنشان همان رژيم سابق و همان دولتهاى سابق مىآيد كه در تهران نشسته بودند و تحميل مىكردند به همه قشرهاىايران، زور مىگفتند و آنها را محروم مىكردند و تمام ذخائرشان را به ديگران مىدادند و در خوزستان مردم گرسنگى مىخوردند و نفت زير پايشان براى خارج صادر مىشد .اينها اگر حكومت اسلامى را ببينند و بدانند كه چه خواهيم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم، آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا بشود تمام اين قشرهايى كه هستند اين مسائل از پيش آنها ديگر طرح نمىشود طرح اينكه ما مىخواهيم خودمان حكومتمان باشد، ما مىخواهيم شهردارى، خودمان باشد، اينها روى اين زمينه است كه از دولتهاى سابق ضربه خوردند، آن ضربهاى كه از دولتهاى سابق خوردند، تلخى كه در ذائقه همه قشرها هست اين اسباب اين شده است كه اينها خيال كنند كه اين حكومت اسلامى هم مثل حكومت شاهنشاهى است همانطور كه حكومت شاهنشاهى همه ذخائر را مىبرد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هيچ چيز و فرض كنيد كه بلوچستان هم همين طور بختيارى هم همين طور، اينطور بود، الان هم كه مىشنوند حكومت، اصلا در ذهنشان بيش از آن حكومتى كه در رژيم سابق بود، نمىآيد...مسائل اينطور نيست، البته يك قضيه كه واقع مىشود قلمهاى دشمنهاى ما به راه مىافتد و يك قضيه كوچكى را بزرگش مىكنند الى ماشاء الله يك قضيه در آذربايجان مثلا پيش مىآيد، قضيه جزيى كه قابل ذكر خيلى نبود، آذربايجان مخالفتى با اسلام نداشت، اين را در خارج بزرگش مىكنند و در راديوها سر و صدا در مىآورند كه حكومت آذربايجان چه مىخواهد بشود و جمهورى آذربايجان چه! اين حرفها در كار نيست، اين حرفها همهاش تبليغات است، واقعيت ندارد. (5)
اين غائلهاى كه در كردستان پيش آوردند اينطور نبود كه كردها مىخواستند يك غائلهاى درست كنند، كردها نظرى به اين نداشتند، غائلهاى بود كه اجانب، آنهائى كه مىخواهند ما را غارت كنند اين غائله را با آن اشخاصى كه همدست آنها در غارتگرى بودند مثل حزب دموكرات، سران حزب دموكرات البته، اين غائله را بوجود آوردند كهدر آنجا يك برادر كشىاى بود و يك چيزهائى بشود و نگذارند كه اين ملتى كه پيش برده است نگذارند كه تا آخر برود نهضت را به آخر برساند.و اين خوف...در بلوچستان و در سيستان هم هست و اين نقشه در آنجا هست. (6)
اينجانب به همه ملت از ستمهائى كه به شما برادران كرد در طول حكومت استبدادى شده است و از تبعيضهائى كه بر خلاف اسلام بر شما روا داشتهاند مطلع هستيم، لكن بايد بدانيد كه اين شما برادران نبوديد كه مورد ستم و ظلم واقع شديد، ساير برادران ترك و لر و عرب و بلوچ و فارس و تركمن هم با شماها شريك بودهاند و همه محروم بودند.از آنچه شما محروم بوديد.شما اگر به زاغه نشينان و گودنشينان تهران توجه نمائيد، خواهيد ديد آنان از همه محرومترند. (7)
اقليتهاى مذهبى
سئوال: در جمهورى اسلامى حقوق اقليتهاى مذهبى، نژادى و سياسى چه خواهد بود؟ آيا حزب كمونيست آزاد خواهد بود؟ جواب: اسلام بيش از هر دينى و بيش از هر مسلكى به اقليتهاى مذهبى آزادى داده است، آنان نيز بايد از حقوق طبيعى خودشان كه خداوند براى همه انسانها قرار داده است، بهرهمند شوند.ما به بهترين وجه از آنان نگهدارى مىكنيم.در جمهورى اسلامى كمونيستها نيز در بيان عقايد خود آزادند. (8)
سئوال: آيا جمهورى اسلامى شما اجازه خواهد داد تا مذاهب ديگر به طور آزاد و آشكار به انجام امور مذهبىشان بپردازند؟ جواب: بله، تمام اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى مىتوانند به كليه فرائض مذهب خود آزادانه عمل نمايند و حكومتاسلامى موظف است از حقوق آنان به بهترين وجه حفاظت كند. (9)
در اسلام ما بين اقشار ملتها هيچ فرق نيست.در اسلام حقوق همه ملتها مراعات شده است، حقوق مسيحيين مراعات شده است، حقوق يهود و زردتشتيين مراعات شده است، تمام افراد عالم را بشر مىداند و حق بشرى براى آنها قائل است، تمام عالم را به نظر محبت نگاه مىكند، مىخواهد عالم مستضعفين نجات پيدا كنند، مىخواهد تمام عالم روحانى بشوند، تمام عالم به عالم قدس نزديك بشوند.اسلام براى نجات مردم بشر آمده است كه از اين علائق جسمانى آنها را رها كند و به روحيات برسد. (10)
و ما مىدانيم كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى هميشه احترام قائل بوده است حتى حضرت امير (سلام الله عليه) در يك قضيهاى كه خلخالى از پاى يك زن ذميه كه يهوديه هم بوده است بردهاند، مىفرمايد كه من شنيدهام كه يك همچو چيزى شده است كه اگر انسان بميرد سزاوار است.ما براى اقليتهاى مذهبى احترام قائل هستيم و اينها اهل ملت ما هستند، اهل مملكت ما هستند و من اميدوارم كه حكومت عدل اسلامى براى آنها بسيار خوب باشد.و آنها در پناه اسلام با زندگى مرفه، آزاد و به طور صحيح اينجا زندگى بكنند. (11)
ما حساب جامعه يهود را از حساب صهيونيزم و صهيونيستها جدا مىدانيم، آنها جزء اهل مذهب اصلا نيستند.تعاليم حضرت موسى سلام الله عليه كه تعليمات الهى بوده است و در قرآن بيشتر از همه انبيا ذكر حضرت موسى شده است و تاريخ حضرت موسى در قرآن گفته شده است، يك تعليمات ارزندهاى است و ترتيبى كه حضرت موسى رفتار كرده است با فرعون، يك شبان بوده است با يك عالم قدرت و اراده و اين بر ضد قدرت بزرگ فرعون قيام كرد و فرعون را از بين برد. قدرت الهى و توجه به مصالح مستضعفين در قبال مستكبرين كه اولش فرعون بوده، قيام بر ضد مستكبرين طريقه حضرت موسى سلام الله عليه بوده و درست اين معنى بر خلاف آن چيزى است كه اين طايفه و صهيونيستها برنامه دارند.اينها اتصال به مستكبرين پيدا كردند، جاسوس آنها هستند، نوكر آنها هستند و بر ضد مستضعفين عمل مىكنند.عكس تعليمات حضرت موسى كه از همين مردم عادى مثل ساير انبيا، از همين مردم عادى بازار و كوچه و اينها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونى قيام كرد.از مستضعفين حمله شد به مستكبرين كه آنها را از استكبارشان پائين بكشد، به خلاف طريقه اين صهيونيستها كه اينها با مستكبرين مربوط هستند بر ضد مستضعفين عمل مىكنند.اين مقدار از يهودىهائى كه بازى خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا شايد آنها الان پشيمان باشند، آنان كه يهودى هستند و نمىخواهند غير تعاليم عاليه موسى را داشته باشند پشيمان باشند از اينكه رفتهاند آنجا، براى اينكه كسى كه برود و ببيند اينها چه برنامه دارند و چه جور آدمكشى مىكنند و چه جور اتصال به آمريكا و ديگر اقشار دارند، اين نمىتواند تحمل كند كه يك طايفهاى به اسم اينكه ما از جامعه يهود هستيم بر ضد تعاليم حضرت موسى عمل بكنند.ما مىدانيم كه حساب جامعه يهود غير حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستيم و مخالفتمان براى اين است كه آنها با همه اديان مخالف هستند، آنها يهودى نيستند.آنها يك مردم سياسى هستند كه به اسم يهودى يك كارهائى را مىكنند و يهودىها هم از آنها متنفر هستند و همه انسانها از آنها بايد متنفر باشند. (12)
به اقليتهاى مذهبى رسمى وصيت مىكنم كه از دورههاى رژيم پهلوى عبرت بگيرند و وكلاء خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غير وابسته به قدرتهاى جهان خوار و بدون گرايش به مكتبهاى الحادى و انحرافى و التقاطى انتخاب نمايند. (13)
پىنوشتها:
1ـ بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شركت كننده در كنگره آزادى قدس، صحيفه نور، جلد 12، ص 281، تاريخ: 18/5/59
2 ـ بيانات امام خمينى در ديدار با كاركنان بخش زبانهاى خارجى صدا و سيما، صحيفه نور، جلد 10، ص 19 ـ 18، تاريخ: 29/7/58
3ـ اشاره حضرت امام در آن تاريخ به انتشار اسنادى است كه از سوى دانشجويان پيرو خط امام پس از اشغال سفارت آمريكا در تهران منتشر گرديد.مطابق اسناد بدست آمده آمريكائيان (سازمان سيا) در يك تلاش وسيع سعى مىكردند با تماس و ارتباط با مقامات بالاى كشور در اركان اجرائى و سياسى كشور نفوذ كرده و از طرفى در تهييج و تحريك گروههاى مسلح ضد انقلاب و حمايتهاى مالى و سياسى از آنها، انقلاب را به بيراهه و به نابودى بكشانند.
4 ـ مصاحبه امام خمينى با خبرنگار شبكه راديو و تلويزيون آلمان غربى، صحيفه نور، جلد 10، ص 170 ـ 169، تاريخ: 17/8/58
5 ـ مصاحبه امام خمينى با حسنين هيكل، صحيفه نور، جلد 11، ص 55 ـ 54، تاريخ: 28/9/58
6ـ بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم سيستان و بلوچستان، صحيفه نور، جلد 9، ص 210، تاريخ: 5/7/58
7ـ پيام امام خمينى به خواهران و برادران كرد، صحيفه نور، جلد 10، ص 196، تاريخ: 26/8/58
8ـ مصاحبه امام خمينى با روزنامه هلندى دى ولت گرانت، صحيفه نور، جلد 3، ص 48، تاريخ: 16/8/57
9 ـ مصاحبه امام خمينى با خبرگزارى يونايتدپرس، صحيفه نور، جلد 3، ص 75، تاريخ: 17/8/57
10ـ بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فلسطينيان، صحيفه نور، جلد 5، ص 241، تاريخ: 13/1/58
11ـ بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از ارامنه، صحيفه نور، ج 5، ص 116، تاريخ: 7/12/57
12ـ بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه كليميان ايران، صحيفه نور، جلد 6، ص 165 ـ 164، تاريخ: 24/2/58
13ـ وصيتنامه سياسى ـ الهى حضرت امام (س)، صحيفه نور، جلد 21، ص 187، تاريخ تحرير : 26/11/61، تاريخ قرائت: 15/3/68
|